ساینا ساینا ، تا این لحظه: 15 سال و 10 ماه و 16 روز سن داره

خاطرات ساینا

پایان فروردین...

این چند وقت حسابی سرم شلوغ بود... جلسه مدرسه و کلاسهای شما قدیم جدید...پرس و جوی برنامه های آینده ات.....تولد..... پیگیری خریدهای مطب و... پنجشنبه تولد ساینا جون یکی از بهترین همکلاسیهات بود جفتتون کشته مرده همید.....منم دوسش دارم خیلی جیگره....حسابی خوش گذروندیم دور هم... هوا از وقتی برگشتیم بخصوص شبها سرده و مجبور شدیم دوباره شوفاژ هارو راه بنداریم...یکی دو شب خاموش  کردیم چنان سرد شد که فکر کنم دنا بخاطر سردی هوای اتاق خواب سرما خورد...البته بابا میگه ویروسیه و از شما گرفته....یک هفته ای میشه که عمو موسیقی میاد مدرسه و واسه جشن آخر سال، جشن الفبا آماده میشین... مدرسه سیاستش اینه که ارزشیابیتون توی چهار هفته اردیبهشت انجام شه...
29 فروردين 1394

شکر نعمت، نعمتت افزون کند...

خدایا بابت همه الطاف و بخصوص باران رحمتت شکر... اولین روزهای اولین ماه سال جدید رو به خوبی سپری کردیم... پر از اتفاقات قشنگ... 3 روز اول بودیم و باقی روزها تا 13 فروردین هم اندیمشک...14 هم برگشت به سمت کاشانه... یک هفته پر تلاش سپری شد... و دوباره زدیم به جاده و 3 روزه رفتیم عروسی خاله فاطی... فوق العاده بود....همه فامیل دور و نزدیک دور هم بودیم... جمعه دیرتر یعنی بعد از ناهار حرکت کردیم بخاطر روز مادر قصد کردیم که پیش مامان بابام بمونیم تا هممون مستفیض از این روز قشنگ و مقدس بشیم... و باز هم شروع هفته ای پر از مشغله... تفریح و درس در کنار هم... بابا حسابی واسمون وقت میزاره و نهایت همکاری رو باهامون داره... در حالیکه پیگیر سر وسا...
23 فروردين 1394
1